حادثه ی عمر

ساخت وبلاگ
 

به همین دست قسم

که پر از درد ولی می کشد از خواب یکی نقشه ی ناب

که تو باشی

بدهی باد یکی خرمن گیسوی بلند

و بخندی کمی

و پر از عشق بریزی قدحی "خاطره" در چشم چپم

و ببوسی لبم

من و یک حسرت خواب...

سر بزارم در آغوش دلت!!

بروم مست به دنیای دلت ... به دنیای خودم !!

و سر انجام همی

بگذرد این حادثه ی "عمر" کمی ...

آنچه هست "خاطره" است

همین

سهیل... لب تشنه مثل خورشید ...

پ ن : امروز گلادیاتور "زره" ای تازه به تن کرد... همین

پ ن : کاش هر شب .... نکن ای صبح طلوع !!!!!!!!!!

پ ن : بگذرد این حادثه ی "عمر" کمی .................


پریشان...
ما را در سایت پریشان دنبال می کنید

برچسب : حادثه, نویسنده : ezera9 بازدید : 182 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 3:52