پریشان

متن مرتبط با «ورونیکا» در سایت پریشان نوشته شده است

ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد

  • ورونیکا می خواهد بمیردفکر میکنم پنجمین کتابی هست که از پائولو کوئیلیو می خونم.  شش ساعت و نیم شنیدار کتاب با صدای شخصی به نام میکائیل با آهنگ خشک و خشن برام قدر مکفی جذابیت داشت. مکث های کوتاه بین کلمات در هر جمله برایم حالت بریده بریده و  تازگی ویژه ای داشت. فقط تازگی. همین! کتاب ورونیکا می خواهد بمیرد خیلی خاکستری و کم رمق و غیرجذاب و ناآموزنده شروع شد... کم کم داشتم پشیمان می شدم. حس رقیقی از کاهش سطح کتابهایی می خونم بهم دست داد... کوه پنجم!!! چه کتاب بیخودی بود در کل... اما ادامه دادم.... نیمه های کتاب پیام موثری برام داشت هنجارشکستن!!! نگرش تازه ای از هنجارها برام ساخت. تونستم هنجارهای جامعه رو مثل کتابخانه ای مرتب و منظم در قفسه هایی با نامهای دسته بندی شده برای خودم چیدمان بدم. این پذیرش هنجاری آدما کمکم میکنه بتونم درک بهتری از شخصیت ، منش، اخلاق، ارتباط متقابل، انتظارات و ... داشته باشم. اینکه برای من عشق ورزیدن در همان «آنی» که هست هنجاری بس ستودنی باشه و برای دانشمندی نگرش به عشق ناهنجاری.... زمان مساله بسیار مهمی برای انسان هست. عمر آدمی گنجینه ای مکسر و تحت خسارت لحظه ای که که با شتاب منفی ای به صفر شدن میل می کنه... وقتی متغیر عمر به صفر میل میکنه میشه از معادله هنجارها مشتق گرفت و بررسی کرد که حالا ارزش هر هنجار چقدره؟؟؟ مگر نه اینکه همین الان هم هنجاری برای من شگرف هست و برای دیگری نیست؟!! نگرش به ارتباطات در حیطه هنجار  برام جالب بود. خیلی  جالب. احساس میکنم افق دیدم نسبت به انسانها بیشتر شده... دومین پیام جالب کتاب برام در یک پنجم پایانی کتاب شکل گرفت... طی داستان، دکتر به ورونیکا می گوید که تو یک هفته یا نهایتا ده روز دیگر بیشتر زنده نی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها